گفتوگو با نویسنده کتاب «گرگ و میش هوای خردادماه»:
پنج صفحه از کتاب حذف شد
پاسارگاد: اکثر شهروندان احمد زیدآبادی روزنامهنگار و نویسنده همشریمان را میشناسند. او پیشتر به دلیل مواضعش نسبت به مسایل سیاسی مشهور بود و بعد هم به دلیل حبسهایی که متحمل شد. اما حالا زیدآبادی را همه با کانال تلگرامی و انتشار خاطرات خودنوشتش میشناسند. تا کنون سه جلد از این خاطرات با نامهای از سرد و گرم روزگار، بهار زندگی در زمستان تهران و گرگ و میش هوای خردادماه از سوی نشر نی وارد بازار کتاب شده و مردم هم از آنها خوب استقبال کردهاند.
آیا در مراسم رونمایی ازکتاب به نکته جالب و قابل توجهی که قابل گفتن باشد برخوردید؟
بله. موضوع جالب این بود اکثر کسانی که آمده بودند کانال مرا را دنبال میکردند. برخی که اهل روستای زردو بودند و سواد خیلی بالایی هم نداشتند، میگفتند ما روزها منتظریم ببینیم کی مطلبی در کانالت منتشر میشود و این موضوع برایم جالب بود. اما جنبهی جذابتر کسانی بودند که از راه خیلی دور مثلا از کرمان و حاجیآباد آمده بودند. یک زن و شوهر از رودان که450 کیلومتر راه است برای یک امضا به سیرجان آمدند. این موضوع به آدم انگیزه میدهد.
دیدن همشهریانتان چه حس و حالی داشت؟
وقتی آدم به زادگاهش میآید و افراد را میبیند و میشناسد و بعضیها هم اسمی از آنها در کتاب برده شده دلانگیز است. به خصوص وقتی میآیند و تماس رودررو پیدا میکنیم و در مورد کتاب، کانال و ... حرف میزدند، آدم احساس نشاط میگیرد. درکل برنامه خوبی بود. میزبانها، هم کتاب فروشی مستطاب، هم نشریه پاسارگاد و سخنتازه محبت کرده بودند و در مجموع برنامه گرم و خوب و پرشوری بود.
شما در کتابهایتان از برخی افراد نام بردهاید. در جلد اول این اسامی بیشتر محلی بودند. آیا اسم آوردن از برخی باعث رنجش آنها نشده؟ یا کسانی بودند که توقع داشته باشند اسمشان بیاید؟
طبعا آنهایی که اسمشان را آوردم ذکر خیرشان شده است و همهشان راضی هستند. آنهایی که منفی بودند را اسم نبردم و فقط یک مورد آدرس دادم که مشخص شده است. بقیه به سادگی قابل شناسایی نیستند. افرادی که اسمشان نیامده طبعا نمیآیند گلایه کنند ولی از رفتار بعضیها متوجه شدم که این توقع وجود داشته است. ولی واقعا بیشتر از این نمیشد اسم آورد. همین الان هم مورد انتقاد است که چرا اینقدر اسمهای ناآشنا به کار بردید. در حالی که هر کدام در موقعیت و شرح خودشان شناخته شدهاند. همیشه نباید از آدمهای مشهور اسم برد این کتاب در یک جغرافیای محلی اتفاق افتاده و آدمهایش طبعا محلی بودند و اگر اسم نمیبردم باید گزارش میدادم که فردی با این مشخصات. ولی آوردن اسم راحتتر بود.
منظورم از ناراحتی، بیشتر اعضای خانواده شما بود. بسیاری از مردم دوست ندارند چهره فقر، نداری، خانه به دوشی و... اینگونه عریان بیان شود. شما مورد نقد خانواده قرار نگرفتید؟
برخی از خواهران میگفتند که در این کتاب هنوز آن رنج واقعی که بر ما رفته بروز پیدا نکرده است. برخی از خواهران هم یک خورده گلایهمند بودند. یکی از اقوام از اینکه اسم بابایم را در کتاب «مندلو» آوردهام ناراحت شده بود. ولی این موارد کمکم فرو نشست. من گفتم اگر قرار است کتاب زنده باشد و خوانده بشود باید این موارد را داشته باشد و همه با این موارد کنار آمدند.
در جلد آخر به نظر میرسد بخشهایی از روایتها گفته نشده است. آیا در نوشتن این جلد دچار خودسانسوری نشدید؟
همانگونه که گفتم این مطالبی بوده که من مستقیم درگیر آنها بودم. هر جا که مستقیم درگیر بودم قطعا گفتهام، ولی به زبانی گفتم که هم داستان را برساند و هم قابل چاپ باشد. خودسانسوری امکان ندارد که وجود نداشته باشد. همیشه وقتی از موقعیت خودتان یا دیگری و در مورد شرایط سیاسی حرف میزنید این را از یک کانالهایی عبور میدهید. اوایل میگفتند این کتاب غیرقابلچاپ است وقتی تلاش کردیم و بررسی دیگری انجام شد 15 صفحه را حذف کردند نهایتا تلاش زیادی کردم که حذفیات را به پنج، شش صفحه رساندم که در کتاب نقطهچین گذاشته بودم. اگر میخواستم کتاب منتشر نشود یک جور دیگر مینوشتم. ولی همین هم که هست حس من را نسبت به وقایع توضیح میدهد و آن وقایع را بیان میکند. برای نوشتن اذیت نشدم و همه چیز را گفتم البته به زبانی که نشود اشکال حقوقی وارد کرد.
تیراژ گرگ و میش هوای خردادماه چند جلد است؟
در چاپ اول 5500 نسخه وارد بازار شده است. کتابهای دیگری که منتشر میشوند برای اینکه بخواهند به این تعداد برسند چند نوبت چاپ میکنند.
از سرد و گرم روزگار و بهار زندگی در زمستان تهران چند جلد چاپ شده است؟
چاپ چهاردهم از سرد و گرم روزگار به زودی وارد بازار میشود و تا کنون 17 هزار نسخه فروش رفته است. چاپ ششم بهار زندگی در زمستان تهران در بازار است و در مجموع یازده هزار نسخه فروش رفته است.
فروش جلد سوم را چگونه پیش بینی میکنید؟
هر چه زمان بگذرد مردم بیشتر استقبال میکنند. به نظرم به زودی کتاب به چاپ دوم میرسد. جلد اول پاپیولارتر بود و افراد عادی بیشتر ارتباط برقرار میکردند. البته همین جلد هم برای خواهرم که فقط سواد خواندن نوشتن دارد جذابیت داشت. در این جلد آدمها معروفترند و این موضوع مجادلهانگیزتر است. چاپ ششم کتاب الزامات سیاست در عصر دولت-ملت هم به زودی وارد بازار میشود.
جلد چهارم خاطراتتان کی منتشر میشود؟
به موقعیت بستگی دارد.
در جلسه رونمایی از مردم که سؤال میپرسیدم دوست داشتند بدانند احمد زیدآبادی الان به چه کاری مشغول است؟
من که شغل دولتی ندارم. یک اتاقکی در تراس خانه دارم که شب تا صبح میخوانم و مینویسم. همین کتابها منبع درآمدی برایم شده است و به طور متوسط ماهی سه میلیون تومان درآمد داشته است. خیلی چشمگیر نیست، ولی بالاخره خوب است. درآمد بیمنت و خیلی شیرینی است.