نهال مبارک
رضا مسلمیزاده
چندی پیش در دورهمی اصحاب سخن، صحبت از فرمانداری سیرجان به میان آمد و کموبیش اتفاق نظر حاضران بر آن بود که پس از فایض فرخی سیرجان فرماندار شاخصی به خود ندیده و اکنون با حضور شیخمحمد محمودآبادی این امید در شهروندان پدیدآمده که فرمانداری سیرجان به جایگاه نمایندگی حاکمیت در سیرجان بازگردد. در بازگشت از آن دورهمی دوستی که زحمت رساندنم به گردن وی افتاده بود، خواستار آن شد که از ماحصل آن جلسه چیزی بنویسم. درخواستی به جا و به حق بود اما با یک مانع شخصی! و آن مانع چیزی نبود جز آنکه سابقه دوستی سالهای بسیار با فرماندار مرا پرهیز میداد و میدهد از اینکه در نوشتن در بارهی وی چیزی بنویسم که شایبهی جانبداری و مبالغه را پدید آورد. اگر اکنون پرهیز میشکنم بهر اتفاق مبارکی است که نشانههای آن در نشست اداری چندی قبل آشکار شده و در شمارهی پیشین پاسارگاد انعکاس یافته بود. برخلاف تصور ساکنان سرزمین گل و بلبل که میکوشند همواره با تکذیب و کتمان واقعیتها، همه چیز را خوب و خوش نشان دهند، گمان میکنم اختلافی که از تفاوت سلیقه و تفکر و باور و روش افراد در رویارویی با جهان ناشی میشود، اولا واقعی و طبیعی است و ثانیا اگر درست فهم و قدر دانسته شود، مایهی رشد و پیشرفت است. میان آنهایی که در گورها خفتهاند هیچ اختلافی مشاهده نمیشود اما قبرستان جای خوبی برای زندگان نیست. آدمیان تا زندهاند در سطوحی با هم اختلاف دارند و چیزی که باید بیاموزند این نیست که اختلاف را کنار بگذارند. کنار هم زیستن با حفظ اختلاف هنری است که انسان معاصر بیش از هر زمان دیگری ناچار از آموختن آن است. اگر میان فرماندار و نماینده بر سر ادارهی یک شهر اختلاف وجود نداشته باشد، یک جای کار میلنگد. در فرمانداران قبلی سیرجان این شایبه وجود داشت که سلطهی نماینده بر اوضاع شهر آنان را به مهرههایی چشم و بله قربانگو بدل کرده است. متاسفانه اصل تفکیک قوا آنگونه که واضعان این نظریه در سر داشتهاند در مملکت ما ساری و جاری نیست و البته همواره امکان ظهور افرادی بانفوذ در هر سیستمی میتواند تعادل نیروها را به هم بزند. البته که اختلاف میان فرماندار و نماینده «اختلاف نظر» است و آنانی که سعی کردهاند با پناه بردن به این واژه ماجرا را پنهان کنند، چه گمانی از مفهوم اختلاف داشتهاند خدا میداند. در نخستین روزهای حضور منصور مکیآبادی با اشاره با عملکرد پیشینیان وی نوشتم بچهی خاک پاک مکیآباد میتواند بازی را تغییر دهد. اما آنگونه که تصور میکردیم نشد. حالا فرمانداری از یک «آبادی» به «آبادی» دیگر رسیده است. فرمانداری یک شهر نماد و نشان حاکمیت سیاسی و اجرایی یک دولت بر بخشی از قلمروی حاکمیتی خویش است. بازگشت اقتدار به فرمانداری در کنار اختلاف میان مسئولان ارزشهایی هستند که در نزد برخی اذهان ناپسند مینمایند. ای بسا چیزی را ناپسند میپندارید که در آن خیری نهفته است.