تحلیلی بر حوادث اخیر در سیرجان
شهر خشن
حسین حسینینژاد*
سیرجان، شهری با شهرت اقتصادی که به واسطه موقعیت جغرافیایی و ژئواکونومیک خود تمامی بخشهای اقتصادی از صنعت و معدن و کشاورزی گرفته تا حمل و نقل و تجارت در دل خود جای داده است و میتوان رد پای هر فعالیتی را که به سود و منفعت اقتصادی منجر شود، در آن دید. هرازگاهی به واسطه موضوعی سیاسی،اجتماعی یا امنیتی در رسانهها و فضای مجازی شهره میشود. حوادث و ناآرامیهای چند روز اخیر که در پی افزایش قیمت بنزین اتفاق افتاد، علاوه بر کشته شدن یک نفر و زخمی شدن چند تن دیگر، بهانهای شد تا بار دیگر نام و تصویر سیرجان بر سر زبانها بیافتد. صرفنظر از محاسن و معایب طرح افزایش قیمت بنزین و تدابیر دولت تدبیر و امید که مثنوی هفتاد من کاغذ و از حوصله این متن خارج است، موضوع این است که چرا پیگیری درخواستها، اعتراضات و مطالبات گروههای مختلف مردم در سیرجان قبل از آنکه به نتیجه مطلوب خود برسد، به سمت تخریب اموال عمومی، خشونت و درگیری با یکدیگر و یا با نیروهای امنیتی و انتظامی سوق پیدا میکند؟
1-همانطور که پیشتر نیز یادآور شدیم سیرجان شهری اقتصاد محور بوده و گردش چرخ اقتصاد، آن را به نقطه کانونی ذهن آنان بدل نموده است. مردم نسبت به هر آن چیزی که به نوعی سطح درآمد و کسب و کار آنان را تحت تاثیر قرار میدهد حساس و نسبت به آن واکنش نشان میدهند. از این رو طبیعی است که واکنش اولیه مردم نسبت به افزایش ناگهانی قیمت سوخت پاسخی منفی باشد.
2- موضوع دوم فرهنگ انتقاد و اعتراض در سیرجان است. کمتر اتفاق میافتد که کسی در سیرجان با آغوش باز از منتقد استقبال کند و منتقد باید منتظر پاسخی دندانشکن، توهین و حتی ضربوشتم از سوی کسی باشد که وی او را مورد انتقاد قرار داده است. خواه آن شخص یک مسئول باشد، خواه یک راننده متخلف، خواه پدر خانواده و یا هر کس دیگری. در سیرجان پذیرش نقد یعنی قبول اشتباه و قبول اشتباه چیزی است که پذیرش آن مسئله راحتی نیست. البته روی دیگر ماجرا نیز نحوه نقد کردنها است. معمولا کمتر کسی نحوه صحیح نقد و اعتراض را آموخته است از این رو مرزی بین نقد، مسخره کردن، توهین و تخریب، اعتراض و شورش وجود ندارد و هرکس بار هر زبان و شیوهای هر چه دل تنگش میخواهد به زبان میآورد و این سبب میشود تا نقدها و اعتراضات هیچگاه به نتیجه نرسد.
3- موضوع بسیار مهم دیگر نقش جامعه مدنی در سیرجان است. به غیر از ایام انتخابات، در سایر اوقات احزاب و گروههای سیاسی در سیرجان به خواب عمیقی فرو میروند و از آنها جز صدور بیانهی و گهگاه مصاحبهای فعالیت دیگری دیده نمیشود. این احزاب و گروههای سیاسی فراموش کردهاند که یکی از کارویژههای احزاب، آموزش و آگاهسازی سیاسی است. اینکه به شهروندان بیاموزند که چگونه نقد کنند، چگونه اعتراض کنند و چگونه مطالبات خود را دنبال نمایند. در کنار احزاب، سایر نهادهای مدنی همچون جمعیتها، سمنها، تعاونیها، اتحادیههای کارگری و... نیز مشمول این خوابآلودگی هستند. و میان مردم و حکومت، جامعهمدنی نقش حایل و ضربهگیر را برعهده دارد. از یک طرف مطالبات و خواستههای مردم را به حاکمیت منتقل و آنان را پیگیری و از طرف دیگر سیاستهای حاکمیت را برای مردم تبیین و تشریح میکند. طبیعی است وقتی که ضربهگیر و حایلی در شهر وجود ندارد، میان مردم و نهادهای حاکمیتی اصطکاک به وجود میآید.
4- مسئله دیگر مربوط به مدیریت بحران در سیرجان است. با اینکه در ظاهر و در شرایط عادی ارتباط میان بخشی در میان دستگاههای مختلف ارتباط منظمی است اما در چند مورد حوادث سیاسی و اجتماعی که در سیرجان اتفاق افتاد. مدیریت بحران در سیرجان دچار بحران مدیریت شده است. ناهماهنگی بین دستگاههای مختلف و دستپاچگی مسئولان در کنترل اوضاع و واپسماندگی نسبت به وقوع حوادث و اعتراضات سبب تشدید بحران شده است. ضعف توان اقناعسازی مردم در هنگام بروز بحران، خلاء حضور شخصیتی کاریزمای محلی که حرفش خریدار داشته باشد و بتواند جمعیت را تحت تاثیر قرار داده و آنان را به آرامش دعوت کند، خلاء وجود رسانهای قوی و تاثیرگذار در هدایت افکار شهروندان سبب شده است تا بار کنترل ناآرامیها و اعتراضات بر دوش نهادهای امنیتی و انتظامی قرار گیرد و با توجه به عدم حضور نیروی ضدشورش در شهرستانها، نیروهای امنیتی و انتظامی که امکانات و نیروی لازم برای کنترل جمعیت ندارند، ناچار در جهت حفاظت از اموال و جان سایر شهروندان و همچنین حفاظت از تاسیسات حیاتی شهر مجبور به استفاده از سلاح گرم شده و این بر وخامت اوضاع میافزاید. در حقیقت مدیریت بحران با توجه به ضعف ابزارهای نرم و نیمهسخت، ابزار سخت را برای مهار اعتراضات به کار میگیرد و طبیعی است که ابزار سخت به خشونت منتهی خواهد شد.
5- موضوع دیگر نبود بستر مناسب برای بروز اعتراضات است. برای مردم واضح نشده تا اگر نسبت به موضوعی و یا مسئولی نقد یا اعتراضی داشته باشند، در کجا و چگونه آن را پیگیری کنند. اگر چه راههای به اصطلاح قانونی برای پیگیری مطالبات در نظر گرفته شده است اما آیا پای گذاشتن در این مسیرها نتیجهبخش خواهد بود و مسئولان حاضر به پاسخگویی و پیگیری موضوع خواهند بود و یا طبق رویههای معمول منتقدان و معترضان را با پاسخها و پینوشتهای کلیشهای راهی خواهند کرد؟ بهراستی اگر پاسخ قانعکننده نبود و مشکل رفع نشد چه باید کرد؟ چگونه میتوان بدون تخریب و برهم زدن نظم و امنیت اعتراض و عصبانیت شدید خود را به مسئولان نشان داد؟ آیا میتوان تجمعی اعتراضی تشکیل داد؟ در کجا باید تجمع کرد؟ از چه کسی باید مجوز گرفت؟ چه شعاری باید داد؟ چه کسی به این تجمع سازمان خواهد داد؟ چه کسی پیگیری خواهد کرد؟ اینها سوالاتی است که بسیاری از شهروندان پاسخ آن را نمیدانند، مردم نمیدانند، چون کسی برای آنها توضیح نداده است.
اینکه در سیرجان اعتراضاتی که غالبا کمتر از یک نیمروز به طول میانجامد، به خشونت و درگیری منتهی میشود مسئله بسیار مهمی است. تداوم و تکرار آن وجهه شهر را در افکار عمومی تحت تاثیر قرار میدهد و خسارتهای مادی و معنوی جبرانناپذیری به شهروندان وارد میکند. سیرجان به عنوان شهر گلیم جایگاهی جهانی پیدا کرده است و این مسایل میتواند به تنزل آن منتهی گردد.
* دکترای علوم سیاسی