گزارش پاسارگاد به مناسبت روز پرستار
صبوربودن مهمترین ویژگیِ پرستاری
نجمه محمودآبادی
بیمارستان امام رضا (ع) مثل همیشه شلوغ و پر رفت و آمد است. روی صندلیهای منتهی به بخش ICU زنی نشسته است و گریه میکند. در دستانش تسبیح سبزی است. زیر لب صلوات میفرستد و دانههای تسبیح را میان انگشتانش میچرخاند. بعد دست از صلوات فرستادن برمیدارد و صورتش را با دستانش میپوشاند و میگرید، بلند، بلند.
پرستار باید عاشق انسان و انسانیت باشد
ساره افتخاری مسئول بخش ICU است. حدود 13 است که در ICU کار میکند، از ابتدای شروع کار پرستاریاش. او شاهد گریهها و خندههای بیشماری بوده است: «در بخش ICU چون بدترین مریضها اونهایی که به قول معروف در حال گذراندن آخرین مراحل زندگیشان هستند، حضور دارند به هر حال وقتی مریضی خوب می شود و با پای خودش از ICU بیرون میرود به نظرم بهترین لحظه برای پرستارها و کادر ICU است». وی در ادامه میگوید: «میتوانم بگویم که لبخند رضایتبخش بیماران، شیرینترین و دلنشینترین هدیهای است که هر روز میتواند یک بیمار به یک پرستار مهربان و دلسوز خودش تقدیم کند».
افتخاری میافزاید: «میتوانم بگویم پرستاران از صبورترین و زحمتکشترین قشرهای جامعه هستند که شبها تا صبح بر بالین بیماران و نیازمندان به مراقبت میگذرانند. پرستار باید عاشق انسان و انسانیت باشد تا بتواند در شرایط سخت و بحرانی حتی زمانی که خودش خسته و آمادگی جسمی و روحی و روانی لازم را ندارد به بقیه کمک کند. پرستاری علم و هنر است، بهخاطر همین یک پرستار علاوه بر اینکه باید دانش لازم را داشته باشد از آمادگی روحی و روانی نیز برخوردار باشد. همچنین باید صبر، حوصله، روابطعمومی بسیار خوب و قدرت تجزیه و تحلیل بالا در برخورد با بیماران و اربابرجوعهای که به بیمارستان مراجعه میکنند را داشته باشد».
این پرستار بخش ICU درباره مشکلات پرستاران این بخش میگوید: «پرستارانی که در بخش CCU و ICU کار میکنند در معرض اشعههای X رادیولوژی هستند و تقریبا همهی پرستاران بیمارستان در معرض ابتلا به بیماریهایی مانند ایدز، HVS مثبت و... قرار دارند. علاوه بر اینها حرفهی پرستاری شغل بسیار پراسترسی است و بیماریهای روحی و روانی زیادی برای پرستاران ایجاد میکند».
افتخاری هیچ وقت از اینکه یک پرستار شده است پشیمان نیست اما میگوید: «وقتی حقوق و مزایا را به طور کامل پرداخت نمیکنند و حقوقمان از بقیه کارمندان دولت کمتر است آدم واقعا متاسف میشود».
افتخاری به دلیل کار کردن در بخش ICU با بیماران مرگ مغزی بسیاری روبهرو بوده است. او در این باره میگوید: «اگر بخواهیم یک جمله برای مرگ مغزی بگوییم آن این است «اشکهایی که لبخند میزنند» در مرگ مغزی کلا خونرسانی به مغز متوقف میشود و اکسیژنرسانی انجام نمیگیرد و مغز تمامی کارکرد و عملکرد خودش را از دست میدهد و دچار تخریب غیرقابل برگشت میشود. اگر چه بعد از مرگ مغزی بقیه اعضا مثل قلب، کلیه، قرنیه و کبد هنوز دارای عملکرد هستند اما به تدریج طی چند روز این اعضا هم عملکرد خودشان را از دست میدهند». وی در ادامه میافزاید: «کسی که دچار مرگ مغزی میشود، یکسری مراحل برای اهدای اعضایش داریم. یک مراحل اولیه شناسایی و ارجاع مرگ مغزی، دوم مرحله تایید مرگ مغزی، سوم گرفتن رضایت از همراهیهای مریض، چهارم بعد از رضایت، ارزیابی فرد اهداکننده، پنجم مراقبت از عضو اهدایی و ششم برداشت عضو اهدایی است. در این شش مرحله میشود گفت گرفتن رضایت از همراهیان سختترین مرحله است، چون به هر حال هر کسی با امید زنده است. خانوادههای مریضهای مرگ مغزی هم امید دارند که حتما یا احتمالا مریضشان دوباره برمیگردد. وقتی ما به همراهیهای مریضهای مرگ مغزی صحبت میکنیم میگویند نه، یک نفر بوده که میگفتند شش ماه در کما بوده و مریضشان برگشته است، بخاطر همین خیلی رضایت نمیدهند. بعضیها هم هستند که میگویند شما میخواهید مریضمان را تیکهتیکهاش کنید. هر چی ما بهشان توضیح میدهیم، قبول نمیکنند. کشور ما متاسفانه بالاترین آمار مرگ مغزی دارد ولی کمترین اهدای عضو. و در نهایت میتوان گفت مرگ هم دست خداست و هیچ وقت هیچ کس نمیداند که پیمانهی عمرش کی لبریز میشود. همهی ما از خاک آمدهایم و به خاک برمیگردیم و بعد از مدتی به طور کل فراموش میشویم پس چه بهتر بتوانیم با اهدای عضو خودمان زندگی چند نفر دیگر را نجات دهیم».
افتخاری در ادامه توضیح میدهد: «ما به همراهیان مریض به طور کامل فرق مرگ مغزی و کما و همچنین درمورد کلیهی عملکردهای اعضای بدن توضیح میدهیم. هنوز در شهر ما فرهنگسازی در مورد اهدای اعضا نشده است و مردم از ترس حرف اطرافیانشان حاضر به اهدای اعضا نیستند و میگویند فامیلهایمان چه میگویند؟» وی خاطرنشان میکند: «برای اهدای اعضا باید فرهنگسازی شود. در سطح شهر بیلبورد زده شود. کلاسهای آموزشی گذاشته شود. یک سری فیلمهای آموزشی میتوانند وسط هر چهارراهی بگذارند یا در برنامه خود استان میتوانند یکسری فیلمها در مورد اهدای عضو و نجات یافتن زندگی آدمهایی که عضوی از بدنشان را از دست دادند حد 3 تا4 دقیقه پخش کنند تا مردم بیشتر به انجام این کار تمایل پیدا کنند».
هیچوقت از شغلم ناراضی نبودم
زهره سالمی سرپرستار بخش جراحی زنان است و نزدیک 10 سال هست که در بیمارستان امام رضا(ع) خدمت میکند. سالمی عاشق شغلش است و میگوید: «من از اولی که وارد شغل پرستاری شدم هیچوقت نشده که ناراضی باشم، همیشه راضی بودم حتی وقتی که شیفتهای سخت و طولانی داشتم، وقتی میروم خانه احساس رضایت میکنم. شغل پرستاری تنها نکته مثبتی که دارد همان رضایت خود پرستار است. وقتی میبیند میتواند به همنوعاش کمک کند. وقتی میفهمد جان کسی را نجات داده است احساس رضایت زیادی میبرد. اگر هم پرستاری عاشق حرفهاش نباشد نباید وارد این شغل شود. چون با توجه به سختی کار خودش اذیت میشود».
حس رضایت این شغل از همه چیز برای سالمی باارزشتر است و هیچوقت از اینکه این شغل را انتخاب کرده است پشیمان نشده: «تشکر بیمار و دعای خیری که میکند و مثلا میگوید خدا خیرت دهد، خدا پدر و مادرت را بیامرزد. واقعا اون لحظه وقتی بیمار دعا میکند من یادم میآید به تمام مشکلاتم و اعتقاد دارم خدا خودش این مشکلات مرا به خاطر دعای بیمارانم یک جوری حل میکند. وقتی هم توی زندگیام یک گره از کارم باز میشود واقعا اون لحظه یادم میآید به دعای بیمارانم و فکر میکنم خدا دعای بیماران را در لحظات سخت بیماریشان بیشتر اجابت میکند. برای همین تمام خاطرات خوش ما دعای بیمار است و تشکری که میکنند.»
این پرستار بخش جراحی در مورد مشکلات پرستاران میگوید: «استرس و بیخوابی از مهمترین مشکلات پرستاران است. پرستاران شیفت در گردش هستند، شیفت صبح، عصر و شب هم هست. بارها شده که صبح میآیند شیفت، شب هم باید باشند یا شب شیفت هستند، عصر روز بعد هم باید باشند. به دلیل کمبود نیروی کل کشور پرستار مجبور است هر جوری که واسش برنامهریزی میکنند با مدیریت همکاری کند. این شیفتهای اضافی جز اضافهکار به حساب میآید اما چه اضافهکاری! مثلا من امسال 8 ماه معوقه دارم. این دیگر اضافهکار نیست و بیگاری است. اکثر پرستاران هم همین حدود معوقه دارند. دستمزد ساعتهای اضافهکارمان هم خیلی پایین است حدود 9 هزار تومان با توجه به سابقه کاری است. 9 هزار تومان واقعا کم است مالیات هم کم میشود. البته براساس سابقهکاری هزینه اضافه کار فرق میکند پرستار هست 7 هزار تومن، 8 هزارتومن. 5 هزار تومن هم دریافت میکند».
سالمی در مورد خطر بیماریهای که بیماران با خود به بیمارستان میآورند میگوید: «بیماری که وارد بیمارستان میشود به نوعی تهدیدی برای پرستاران است. چون ما نمیدانیم چه نوع بیماری دارد. ممکن است فردی باشد که خودش را تابهحال چکاپ نکرده باشد. کل پرستاران همیشه در معرض ابتلا به بیماریهای خونی مثل HIV، هپاتیت، بیماریهای تنفسی قرار دارد. باید پرستاران یک سری نکات ایمنی را رعایت کنند. وقتی بالای سر بیمار میرویم به خودمان بقبولانیم که این بیمار ممکن است مبتلا به بیماریهای خطرناکی باشد. باید یک سری نکات را رعایت کنیم؛ مثلا دستکش بپوشیم، اگر به بیمار مشکوک هستیم ماسک بزنیم. تمام نکات استریل را رعایت کنیم تا خودمان مبتلا نشویم. البته سالی یک بار هم چکاپ داریم، بیمارستان موظف است که آزمایشهای دورهای از پرسنل بگیرد و آنها را چک کند. ولی وقتی بیمار جدیدی میآید ما خودمان باید مراقبت کنیم». کار در بیمارستان برای زهره سالمی خاطرات بدی هم به همراه داشته است: «خاطره بد همان آن لحظه ایست که تمام سعی خودت را کردهای و میبینی که نتوانستی مریض را کمک کنی یا وقتی شده که بیماری بستری است و میفهمی که بیماریاش لاعلاج است واقعا ما همراه مریض درد میکشیم و گریه میکنیم».
این پرستار در ادامه میافزاید: «فوتی بخش خیلی کم است اما مورد فوتی داشتیم. با از دست دادن بیمار، همهی پرستاران بهم میریزند. با توجه به این شرایط سختی کاری شنیدم در کشورهای دیگر بعد از فوت بیمار به پرستاران مرخصی میدهند تا از نظر روحی و روانی خود را احیا و بازسازی کنند و برگردند سرکار اما در کشور ما به دلیل کمبود نیرو ممکن است پرستار ناراحت باشد اما خوب باید شیفتش را ادامه دهد. مرخصی ما مثل بقیه کارمندان است 30 روز در سال است. در حالی که من فکر میکنم حق یک پرستار مرخصی بیشتری در طول سال است. حداقل دو ماه تا سه ماه باید مرخصی داشته باشد».
از نظر سالمی پرستاران صبورند و شغل پرستاری یعنی صبور بودن، بیتوقعی و مسئولیتپذیری زیاد: «در شغل پرستاری خانوادهها هم علاوه بر پرستاران درگیر شغل آنها هستند. مثلا در شیفتهای شب بچههایمان را میگذاریم و میآییم سر کار. خانواده پرستار در این شغل نقش مهم و بسزایی ایفا میکنند. اگر پرستاری حمایت خانوادهاش را نداشته باشد نمیتواند خدمات خوبی را ارایه دهد. من خودم حمایت همسرم و خانوادهام را دارم و به من خیلی کمک میکنند».
سالمی در ادامه صحبتهایش از همسرش تشکر میکند و میگوید: «همسرم در این شغل خیلی کمکم کرده است. هم در نگهداری از فرزندانم هم از نظر روحی و روانی، وقتی رفتهام خانه و گفتم این مورد توی بیمارستان پیش آمده و من خیلی ناراحت هستم، نشسته و باهام صحبت کرده و ساپورتم کرده است».
سالمی حمایت وزارت بهداشت را هم مهم میداند و میگوید: «حمایت سازمان هم خیلی مهم است که بیایند و نیرو بگیرند تا فشار روی پرستاران نباشد. کمبود پرستار و عدم پرداخت معوقهها مهمترین مشکلات حوزه پرستاری است. در ایران به ازای هر ده بیمار باید یک پرستار باشد. با توجه به آماری که خودشان اعلام کردند بخش ما هنوز کمبود پرستار دارد. اضافه کارهایی که به اجبار برای پرستاران میگذارند واقعا برای ما سنگین است. اگر هر ماه اضافهکار پرداخت میشد، پرستاران انگیزه پیدا میکردند و میدانستند در پایان کار حقوقشان را دریافت میکنند».
این پرستار در خاتمه میگوید: «ما چون جزو کادر درمانی هستیم فکر میکنم هر جایی که بخواهیم یکسری اقدامات درمانی برای خودمان ارایه شود باید از نظر وزارت بهداشت ما را حمایت کند یعنی خدمات درمانی رایگان دریافت کنیم، حداقل خودمان نه خانوادههایمان. در حالی که این طور نیست و حتی ما خودمان برای بیمه تکمیلی با بیمهها قرارداد میبندیم».