شوکِ ردصلاحیت
ابوذر خواجویینسب
در روزهای پایانیِ هفته، چند کانالِ خبری بهاستنادِ یک جمله در صفحهی اینستاگرامیِ هوادارانِ سیداحمدحسینی، از ردصلاحیت وی برای نامزدی در انتخابات پیشروی مجلس خبر دادند. هر چند که خیلی زود مشخص شد، جملهی منتشر شده در واقع اشارهای بوده به سال 67 و اتفاقی که انتخاباتِ مجلسسوم در حوزهی انتخابیهی سیرجان و بردسیر را تحت تاثیر خود قرار داد. در آن مقطع ماجرای ردصلاحیتِ سیداحمدحسینی برای خیلیها باورکردنی نبود، اما برای آنها که تحولاتِ سیاسیِ ایران را از نزدیک دنبال میکردند، این اتفاق چندان هم غافلگیرکننده نبود. در اواسط دههی 60، ماجرای «ایران-کنترا» که به ماجرای «مکفارلین» نیز مشهور است، فضای سیاسی ایران را تحت تاثیر خود قرار داد. چهارم خردادماه 1365 هواپیمایی که از آن سوی اقیانوس اطلس به پرواز درآمده بود، در خاک ایران بر زمین نشست. این هواپیما برخلاف آنچه ریگان (رییسجمهور وقت امریکا) میپنداشت نه حامل ستاره اقبال او، که عامل نابختیاریاش شد. رابرت مکفارلین (مشاور امنیت ملی ریگان) و الیور نورث (عضو شورای امنیت ملی آمریکا) دو مسافر آن هواپیمای بدشگونی بودند که در تعلیق روابط تهران – واشنگتن و برای پیاده کردن ماموریت آنها وارد ایران شده بود. نمایندگان آمریکایی، کیکی را به همراه داشتند در شمایل کلید، تا نشانهای باشد از گشایش باب روابط میان دو کشور و نیز یک قبضه تپانچه و علاوه بر آن یک جلد انجیل مقدس که با امضای یادگاریای همراه بود به خط رونالد ریگان و خطاب به رهبر ایران. هدیه اصلی برای ایرانیها اما نه کیک و کلید و انجیل که تسلیحات مورد نیاز ایران در میانهی جنگ با عراق بود.
این ماجرا اما خیلی زود افشا شد و جنجالهای زیادی در آمریکا و داخل ایران بهپا کرد. هشت نمایندهی مجلس از جمله حجتالاسلاموالمسلمین حسینیسیرجانی نیز در مقابل این اتفاق واکنش نشان دادند و با انتشار متنی از وزیر امور خارجهی وقت خواستند تا طبق اصل 88 قانون اساسی در مهلت مقرر در مجلس حاضر و پاسخ دهد که جریان سفر هیئت آمریکایی به ایران به چه صورت و با چه کیفیتی صورت پذیرفته و چه کسانی در ایران با آنها مذاکره کرده، و اگر مذاکرهای صورت گرفته، محور مذاکرات چه بوده و به چه تصمیماتی منجر شده است؟ این اتفاق در میانِ ناباوری این هشتنماینده، با واکنش شدیدِ امام خمینی (ره) روبهرو شد. ایشان در آن زمان و با توجه به شرایطِ جنگیِ کشور، مسئلهی وحدتِ جامعه را بسیار مهم تلقی میکرد و از همین رو در یک سخنرانیِ آتشین، از اقدامِ این هشت نماینده در واکنش به ماجرای مکارلین بهشدت انتقاد کرد. تبعاتِ این اتفاق باعث شد تا هفتنفر از این جمع پس از پایان مجلسِ دوم با عرصهی سیاست خداحافظی کنند. از بین آنها تنها سیداحمدحسینی بود که پس از تحملِ دردسرهای فراوان بهراه خود در صحنهی سیاست ادامه داد. او در ابتدا برای حضور در انتخابات مجلس سوم، ردصلاحیت شد. اما در فاصلهی دو روز مانده بهانتخابات، با تاییدِ صلاحیت وی موافقت شد تا رویای چپگرایانِ سیرجانی برای ورودِ بیدردسرِ نامزدشان یعنی مجیدزرگرباشی به مجلسسوم به واقعیت نپیوندد. حسینی با کسبِ 53722 رای برای بار دوم نمایندهی مردم سیرجان در مجلس شده بود، اما هنوز برای نشستن بر روی صندلیِ مجلس، اطمینانِ کامل نداشت. جناحِ چپ اسلامی که در پناهِ سیاستهای جنگ ایران با عراق، بر فضای سیاسی ایران تسلط پیدا کرده بودند، همچنان بهدنبال راهی برای جلوگیری از ورود سیداحمدحسینی به مجلس بودند. در نهایت نیز برخی نمایندگان چپگرا از جمله هادی غفاری، عباس دوزدوزانی، اشرفی اصفهانی، مجید انصاری و... با پیشکشیدن ماجرای مکفارلین و موضوع انتقادِ رهبری، با تایید اعتبارنامهی وی مخالفت کردند. با وجود این، سیداحمدحسینی از این خان نیز عبور کرد تا برای یک دورهی چهارسالهی دیگر، نمایندهی مردم سیرجان شود. حالا سه دهه از آن اتفاقِ جنجالی گذشته و گویی طرح دوبارهاش آنقدر جذابیت داشته که بهعنوان یک «ترفندِ انتخاباتی» مورد توجه قرار بگیرد. چهکسی باور میکرد روزگاری فرا برسد که بهدلیلِ محروم شدنِ بسیاری از چهرههای موجهی سیاسی و حتی فرهنگی از شرکت در رقابتهای انتخاباتی، پدیدهای به نامِ «ردصلاحیت» تبدیل به یک «برند» و اتفاقِ مثبت در جامعه شود. تا جایی که به قیمتِ بازی با افکار عمومی که این روزها به شدت از دروغپراکنی و گمراهسازی، گریزان است، تبدیل به یک تاکتیکِ انتخاباتی شود.