شگفتیِ انتخاباتمجلس چهبود؟
ابوذر خواجویینسب
شوخیشوخی، جدی شد!
«اینها را رقیبجدی نمیدانم» این جمله واکنشِ شهبازحسنپور در برابر پرسشِ هفتهنامهی پاسارگاد و در رابطه با اعلامآمادگیِ زودهنگامِ برخی چهرههایسیاسیِ سیرجان برای حضور در انتخابات مجلسیازدهم بود. گفتوگویی که در روزهای پایانیِ اسفندِ 97 منتشر شد. درست یکسال قبل از اینکه، یکی از همان چهرهها، رقیب جدیِ حسنپور برای فتحِ کرسینمایندگیِ سیرجان و بردسیر در مجلس شود. رقابتِ نفسگیر و پیروزی خفیفِ شهباز حسنپور در مقابلِ محمد معتمدی، بیش از هر چیزی نشان داد؛ در دورانِ گذار جامعهسیاسیِ ایران از خطکشیهای جناحی و بیاعتبار شدنِ جریانهای اصولگرایی و اصلاح طلبی، وقوع هر اتفاقِ پیشبینینشدهای، ممکن خواهد بود. معیارهایی که در گذشته برای صاحبانرای، دارای ارزش بود، امروز به ضدمعیار تبدیل شدهاند و چینشِ ستادها نیز دچار دگرگونیهای عجیبی شده است. در چنین شرایطی، هر سیاستمداری که خود را از پیش برنده بداند، یعنی نتوانسته است خود را با واقعیتِ فضای سیاسیِ امروز، تطبیق دهد.
سورپرایز به سبکِ حسنپور/ شاید در نگاهِ افکارعمومی و فعالانِ سیاسیِ، بزرگترین شگفتیِ انتخاباتِ مجلس یازدهم درحوزهی انتخابیهی سیرجان و بردسیر، رای بالای محمد معتمدیزاده باشد. اما از نگاهی دیگر، شگفتیِ بزرگتر، ورود مجددِ شهباز حسنپور به ساختمانِ بهارستان است. او حالا برای چهارمینِ بار متوالی، به عنوانِ نمایندهی مردم سیرجان و بردسیر انتخاب شده و از این حیث، رکورددار محسوب میشود. البته سیداحمد حسینی نیز در چهاردورهی مجلس حضور داشته، اما آخرین حضور وی، پس از تحملِ دو شکست از سیدمحمد هاشمی در جریان برگزاریِ انتخاباتِ مجالس پنجم و ششم بود. اینکه چرا منتقدانِ حسنپور در هر دو جناحِ اصلاحطلبی و اصولگرایی، پس از دوازدهسال قادر به شکستِ او نیستند، بیش از آنکه به قدرت و نفوذ سیاسیِ حسنپور مرتبط باشد، معلولِ ضعف تشکیلاتی و ساختاریِ جریانهای سیاسی در سیرجان است. در دورهی قبل، اصلاحطلبان با «خوشخیالی» همهی تخممرغهای خود را در سبدِ ابراهیم جهانگیری گذاشتند و در این دوره اصولگرایان به دلیلِ «اختلافات درونی» ترجیح دادند تخممرغها را در سبدهای جداگانه بریزند. حاصلِ آن خوشخیالی و این اختلافات درونی، ادامهی حضور شهباز حسنپور در مجلس است. شگفتی از این بزرگتر سراغ دارید؟
تخلف میکنم، پس هستم!
چهرهی زشتِ انتخابات امسالِ مجلس در سیرجان، عادیشدن تخلفاتِ انتخاباتی بود. به نظر میرسد حتی برگزارکنندگانِ انتخابات هم قبول کردهاند که رواجِ دروغ، تهمت، تخریب، انتشارِ تبلیغات در زمانهای ممنوعه، خریدوفروش رای و... جزیی از بازیهای انتخاباتی است که مثلِ سازِ عروسی، باعثِ شور و نشاطِ رایدهندگان میشود.
از ماجرای فرمانفرما تا کاسبانِ کرونا
حالا که قضیهی شیوع ویروسکرونا جدی شده و این وسط عدهای انساننما و فرصتطلب با احتکارِ ماسک و ژلهای ضدعفونیکننده، قصد دارند بهقیمتِ جانِ مردم، پولهای کثیف به جیب بزنند، یادِ یکی از روایتهای تاریخیِ استاد باستانیپاریزی افتادم. گویا وقتی «ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ» ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﻣﺎﻥ میشود، «ﺣﺴﯿﻦﺧﺎﻥﺑﻠﻮﭺ» از بزرگان شهر را دستگیر ﻭ به همراهِ ﻓﺮﺯﻧﺪﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ میاندازد. از بدِ حادثه ﻓﺮﺯﻧﺪ حسینخان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ میشود. حسینخان از سرِ ناچاری ﺑﻪ ﺍﻓﻀﻞﺍﻟﻤﻠﮏ، وزیر فرمانفرما میگوید: ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ میدهم و ﭘﺴﺮخردسالم ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐن ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد. ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وقتی پیشنهادِ را میشنود، میگوید: من که ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظمِ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺷﻮﻩ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭشم. با ردِ این پیشنهاد، ﻓﺮﺯﻧﺪ حسینخان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ، جلوی پدر جان میدهد. دستبرقضا سال بعد، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩِ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ میشود. او ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ بلکه فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ، ﻭﻟﯽ این کار سودی نمیبخشد ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪش جلوی چشمانش جان میدهد.
ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ به وزیرش میگوید: ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ درکار ﻧﯿﺴﺖ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎﯼ فقیری ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪﺍﻡ زنده ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ. ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ در جواب او میگوید: ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﻞِ ﻋﺎﻟﻢ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ و ﺭﺷﻮﻩی ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭﺷﺪ! آری؛ کرونا دیر یا زود ریشهکن میشود، اما کاسبانِ کرونا گمان نبرند این نانی که آغشته به خون مردم کردهاند، از گلوی آنها پایین خواهد رفت.
تو با خلق آسان بگیر، نیکبخت/ که فردا نگیرد خدا، بر تو سخت!